نامه ششم - محض خدا
90/9/9
6:26 ع
سلام یگانه
داشتم فیلم شب دهم را می دیدم.حیدر دخیل بست به امامزاده تا برسه به عشقش ؛غافل از اینکه خواب دیگه ای براش دیده شده و خبر نداره.این عشق بهانه است.بهانه ای که محبوب اون را بکشد به سوی خود.راه پیش پایش گذاشت و راهبر را قرار داد.
حکایت عشق حیدر حکایت مسجد گوهرشاده.اینجا حیدر عشق زمینی پیدا میکنه و هدایت میشه به کربلا
اونجا عشق زمینی هدایت میشه به سوی شما.
نمیدونم هادی من کیه؟آخه من هم میخواهم برسم به شما.آیا هادی هست؟آیا کسی هست تا منو رهنمون کنه به راهی که به شما میرسه.
هنوز معنای واقعی عاشق شدن را نفهمیدم.هنوز مزه ی دوست داشتن تان را نچشیدم.میترسم.میترسم زمانی بهش برسم که دیگه عمری نباشه.
کاش زره ای از علاقه امام حسین ع به شما را بفهمم تا درک کنم دلیل این همه شیدایی و جان سپاری امام ع را .
یارب من جویان تو یا خود توی جویان من
خواستارت:راحله