فرزند صالح گلی از گلهای بهشت - محض خدا
90/3/14
1:58 ع
یارب
سلام یگانه.سلامی مخصوص .
میدونی یگانه.خیلی دلم میخواهد برم مسافرت.دور دنیا رابگردم. پدر و مادرم آزادم گذاشتن.بخواهم برم مخالفتی ندارند.تازه استقبال هم میکنند.چند بار اراده کردم برم مشهد وقتی گفتم قبول کردند.ولی دلم نمیاد.میدونی یگانه من خیلی مامانی و بابای ام.نمیتونم بدون اونا جای برم.وقتی قصد رفتن میکنم پیش خودم میگم:اگه برم وقتی کاری براشون پیش اومد کی انجام بده؟پشیمون میشم قید رفتن و میزنم.
میدونی یگانه رضایت پدر و مادرم برام از تمام لذتهای دنیا با ارزشتره.حاضر نیستم یه لحظه خوشی با اونها را با تمام تفریحات و لذتهای دنیایی عوض کنم.
اما همیشه هم کاری ازدست من ساخته نیست.مثل امروز.امروز روز تعطیلی.ولی پدرم رفته سرکار.برادرهام هم دنبال تفریح خودشون.چقدر قلبم درد میگیره وقتی والدین برای بچه هاشون همه کار میکنند ولی بچه ها یه لحظه به خاطر اونها از خوشی شون دست نمی کشند.
یگانه پدر و مادر وظیفه دارند برای بچه هاشون از خوشی هاشون دست بکشند؟
کاش گاهی میذاشتیم مامان و باباها برای خودشون باشند.میدونی یگانه حالا میفهمم چرا گفتی "فرزند صالح گلی از گلهای بهشته"حق با توئه
ممنونم ازت که حس وظیفه شناسی در قبال پدر و مادرم را به من عطاء کردی.چی بگم که لایق قدرانی از الطافت باشه