اطرافیان فقط میگویند چرا اسمت را برای حج نمی نویسی؟تو که تواناییش را داری.ولی کسی نمیپرسه فلانی تو که اسمت را نوشتی خودت را مناسب اینکار دیدی؟اخلاقت را اصلاح کردی؟مطابق میل رفتار رب رفتار کردی که میخواهی بری؟ نمیدونم.اسمم رانمی نویسم چون کارهای که نباید انجام میدادم انجام دادم.چون لایقت حضور در پیشگاهش را درخودم نمیبینم. خدایا گفتند اگر استطاعت مالی داشته باشی وحج نری معصیت کردی.باشه این معصیت را به شرمی که باید در خونه ات بکشم با دل و جان میخرم.با چه رویی بیام؟اصلا روی اومدن دارم؟نه ندارم.هر که رفته میگه فلانی تا نری نمیدونی چیه.برو دیگه نمیتونی ازش دل بکنی.خدایا خونه ات که اینقدر دلبره پس مهرت دیگه چیه؟من اونو میخوام ،مهرت رو .هر وقت عاشق بدون منتت شدم.هر وقت پاک و خالص شدم.هر وقت خواهانم شدی اونم از نوع خواستنهای ائمه علیه السلام اونوقت دعوتم کن با سر میام با سر
+
درست است که راه رفتن، کار ساده اى است، اما همین امر ساده مى تواند بیانگر حالات درونى، اخلاقى و احیاناً نشانه شخصیت انسان بوده باشد، روحیات و خلقیات انسان، در لابلاى همه اعمال او منعکس مى شود، و گاه، یک عمل کوچک، حاکى از یک روحیه ریشه دار است
+
یارب.سلام من به محرم محرم گل زهرا
به لطمه های ملائک به ماتم گل زهرا
سلام من به محرم به تشنگی عجیبش
به بوی سیب زمین و غم حسین غریبش
سلام من به محرم به غصه و غم مهدی
به چشم کاسه خون و به شال ماتم مهدی
سلام من به محرم به کربلا و جلالش
به لحظه های پر از حزن و غرق درد و ملالش
+
سلام حضرت دلبر
سلام قرص قمر
زمین که لطف ندارد از آسمان چه خبر?
الهی دلی ده که جای تو باشد
لسانی که در وی ثنای تو باشد
الهی بده همتی آنچنانم
که سعیم وصول بقای تو باشد
الهی چنانم کن از عشق خودمست
که خواب و خورم از برای تو باشد