یارب

سلام یگانه .امروز دلم خواست در این صفحه سفید حرفی دیگه بزنم.دوست دارم  مزین بشه به نام سیدالشهدا علیه السلام و سخنانش

از جمله‌ فرمایشات‌ حضرت‌ سیّد الشّهداء أبا عبدالله‌ الحسین ‌بن ‌علیّ ‌بن‌أبی‌طالب‌ علیهم‌ السّلام‌ است‌ که‌ روزی‌ به‌ عنوان‌ خطبه‌ برای‌ اصحاب‌ خود ایراد نمودند:

أَیُّهَا النَّاسُ! إنَّ اللَهَ مَا خَلَقَ خَلْقَ اللَهِ إلَّا لِیَعْرِفُوهُ؛ فَإذَا عَرَفُوهُ عَبَدُوهُ، وَاسْتَغْنَوْا بِعِبَادَتِهِ عَنْ عِبَادَه مَا سِواهُ.

فَقَالَ رَجُلٌ: یَابْنَ رَسُولِ اللَهِ! مَا مَعْرِفَه اللَهِ عَزَّ وَجَلَّ؟ فَقَالَ: مَعْرِفَه أَهْلِ کُلِّ زَمَانٍ، إمَامَهُ الَّذِی‌ یَجِبُ عَلَیْهِمْ طَاعَتُهُ

«ای‌ مردم‌! بدرستیکه‌ خداوند خلق‌ خود را نیافریده‌ است‌، مگر از برای‌ آنکه‌ به‌ او معرفت‌ و شناسائی‌ پیدا کنند.

پس‌ زمانیکه‌ او را بشناسند، در مقام‌ بندگی‌ و عبودیّت‌ او برمی‌آیند؛ و به‌ واسطه‌ عبادت‌ و بندگی‌ او از عبادت‌ و بندگی‌ غیر او از جمیع‌ ما سِوی‌ مُستغنی‌ می‌گردند.

در اینحال‌ مردی‌ گفت‌: ای‌ پسر رسول‌ خدا! معرفت‌ خداوند عزّوجلّ چیست‌؟

حضرت‌ فرمود: معرفت‌ و شناخت‌ اهل‌ هر زمان‌، امام‌ خود را که‌ واجب‌ است‌ از او اطاعت‌ و پیروی‌ نمایند.»

پ.ن
این‌ سخن‌ حضرت‌ را در «ملحقات‌ إحقاق‌ الحقّ» ص‌ 594 از ج‌ 11، از علاّمه‌ شهیر به‌ ابن‌ حسنویه‌ در کتاب‌ «دُرّ بحرِ المناقب‌» ص‌ 128، مخطوط‌ از حضرت‌ صادق‌ علیه‌ السّلام‌ روایت‌ کرده‌ است‌ که‌ فرمود: حسین‌ بن‌ علیّ علیه‌ السّلام‌ برای‌ ایراد خطبه‌ بسوی‌ اصحابشان‌ خارج‌ شدند و چنین‌ فرمودند.

یارب
سلام یگانه.امروزحرفمم را در قالب چند بیت از شمس تبریزی برایت گفتم.
فقط بگم خیلی دل تنگم.

دست بنه بر دلم از غم دلبر مپرس
چشم من اندرنگر از مى و ساغر مپرس

جوشش خون را ببین از جگر مومنان
وز ستم و ظلم آن طره کافر مپرس

هست دل عاشقان همچو تنورى به تاب
چون به تنور آمدى جز که ز آذر مپرس

گر تو و دلدار سر هر دو یکى کرده ایت
پاى دگر کژ منه خواجه از این سر مپرس

یارب
سلام یگانه
این بیت را خیلی دوست دارم:

در کوی نیکنامان ما را گذر ندادند
گر تو نمی پسندی تغییر ده قضا را

هر دو خوب میدانیم چرا.میدانم و بی تفاوتم.میدانم و ...
یگانه عیب کار من کجاست؟نبود اراده؟کمی همت؟نبود علاقه؟
ولی من خیلی دوستت دارم میدونم که میدونی.نفسم برای تو،قدمم برای تو،هستیم برای تو.پس چرا؟کجای کار من مشکل داره که از قافله عقبم؟کجای راه را اشتباه میرم که ازت دورم.

میدانم که نمیدانم .نمیدانم

یارب
سلام یگانه
امروز فهمیدم خودم را لابلای زندگی گم کردم..به قدری تند رفتم که حالا که برمیگردم میبینم، نمیتونم خودم را پیدا کنم.وقتی پا روی پدال گاز گذاشتم فکر این نبودم که دیگه این راه رفته قابل باز گشت نیست.افسوس افسوس که ....

یارب

سلام یگانه
دم غروب است و هنگام اذان و من خسته
خسته از هیاهوی روزانه
خسته از دویدنهای بیهوده
خسته از تکرار کارها
خسته از دویدن و نرسیدن
کاش خستگی ام با یاد تو به پایان میرسید اما نمیشه چرا؟
کمکم کن که من شکست خوردم

یارب

السلام علیک یا بقیه الله فی الارض
سلام مولای من
سلام آقای من
سلام سرور من
شهادت مولایمان حضرت زهرا (س) تسلیت
باز هم جمعه شد و چشمان منتظر شما که کدام بنده به دعای ندبه میرود تا همراهیش کنید و سلامش را جواب دهید
من که این لیاقت را از دست دادم که رفتن به دعا را ادامه دهم .اما بازهم کرم شما که رهایم نکردید ممنونم مولا که بازهم طلبیدی و در جمع یارانت راه دادی..سپاس گذارم مولا

هو الحی

سلام تنها یگانه عالم هستی
امروز اتفاقی افتاد که منو به یاد تنهاهی هایم انداخت و عجیب الان تنهام
باوجود بودن درجمع بازهم تنهام.احساس تنهایی دردناکه
گاه تنهای هایم آزار دهنده است.حال میفهمم چرا گفتی تنهایی برازنده بنده ام نیست..شاید الان کمی بیشتریفهمم تنهایی مولا را.
بیچاره مولا چقدر تنهاست با این همه شیعه به ظاهر شیعه

یارب
سلام یگانه
دلم برات تنگ شده بود گفتم سلامی بکنم
امیدوارم از من راضی باشی

آمین

یارب
سلام یگانه
دیشب یکی ازدوستان بهم گفت نجیب.دلم گرفت به جای خوشحال شدن.آیا وقعا من نجیبم؟نجابت دارم؟
کاش میدونستم نظر هر کس در مورد نجابت چیه؟ملاک نجابت؟
من نیستم از همین دلم گرفت.وقتی بهم گفته شده ،احساس کردم زیر پام خالی شد.سقف خونه از هم شکافت .
کاش دوستم میدونست من نجابت را در کوچه پس کوچه های زندگیم جا گذاشتم.کوله بارم همه چی داره جز این مورد.
یگانه چقدر سخته اونی نیستی که دیگران فکر می کنند.
دستمو بگیر.پرم از خالی

یارب
سلام یگانه
یه فیلم دیدم عنوانش خانه ای در باد بود.یه لحظه فکر کردم دیدم منم خونه ام را در باد ساختم.بادی ملایم که بعضی موقعها عجیب پایه های خونه را تکون میده.نمیدونم موادی که در ساختنش به کار بردم فاسد بوده یا کم؟خیلی سعی میکنم بازسازیش کنم ولی موندم چه طوری؟یگانه زیر پاهام وقتی از خونه میام بیرون احساس خالی بودن میکنم.نکنه اصلا در هوا ساختم خودم بی خبرم!راستش را بخواهی خودم نساختم دادم یکی کنتراتی؛فقط مصالحش را فرستادم.عیب کارم کجاست!مصالحش؟سازنده اش؟خودم؟!
یگانه کمکم کن سقوطم حتمی است.حتمی