مرداد 90 - محض خدا
90/5/30
6:22 ع
یارب
سلام یگانه
دوست دارم تو این شبها بیشتر به شما نزدیک بشم.خیلی بیشتر از اینی که هستم.نمی دونم چرا این ایام خاصیت آهن ربایی داره.آدمو میکشونه سمت خودش.
کاش حس و حال این شبها را همیشه داشتم. کاش.
چی بگم که حرفهای نگفته رامیدانی.هوامو داشته باش.جز شما کسی را ندارم.
فعلا
90/5/23
6:0 ع
یارب
سلام یگانه.
دیروز.امروز دارم به این فکر میکنم اگر قرار بود با عدالتت با من رفتار میکردی حکایت من چگونه بود.
هیچ .اگر قرار بود در ازای هر کار نیکم و هر عبادتم به من لطف میکردی و جواب خواسته ام رامیدادی من هیچ نداشتم که عرضه کنم.
چه خوب است که با احسانت به من نگاه میکنی.
چه خوب است که شما آفریدگار منی
دوستت دارم :راحله
90/5/18
12:22 ص
یارب.
سلام یگانه
دیروز.امروز مدام به لحظه ای فکر میکنم که در قبر گذاشتنم و میگویند تا فرصت هست کارهای نیمه تمامت راتمام کن.روی قبر که گذاشته بشه دیگه فرصتی نیست. ولی افسوس که فرصتم زمانی که روحم جسمم را ترک گفت از بین رفت.
شنیدم زمانی که میمیری هر لحظه فرشتگانی که از ازل با تو بودند میگویند تا فرصت هست حلالیت بطلب.قرضت را بده.دینت را ادا کن.وقتی داخل قبر گذاشتندت میگیوند هنوز فرصت هست ،هنوز روی قبر گرفته نشده حلالیت بطلب.وقتی سنگها را میگذارند باز تکرار میکنند و وقتی سنگ آخر گذاشته میشود میگویند دیگه فرصتی نیست.تمام شد.آری تمام شد.
زمانی که زنده بودی فکر آخرتت نبودی.
هر چی سعی میکنی.هر چی داد میزنی کسی صدات را نمیشنوه.مامان ،بابا،آبجی،داداش.حلالم کنید.همسر،فرزند حلالم کنید.آقای فلانی ،خانوم فلانی همچین روزی غیبتتان را کردم حلالم کنید.آخ از فلانی پول گرفتم ندادم حلالم کن.آخه چرا نمیشنوید چی میگم.با شما هستم.منو میبینید.نه صبر کنید تو را خدا سنگها را نذارید هنوز کارم تموم نشده.خدایا یه فرصت بهم بده.فقط به قدری که کارهام را درست کنم. فقط 1 روز
نه نصف روز
نه 1 ساعت
آخ ؛ چقدر درمونده ام.تموم شد.تموم.تو را خدا نرید.بمونید.مامان ،بابا منم فرزند عزیزتون.یادتونه چقدر هوامو داشتید.حالا چطور دلتون میاد منو بزارید تو این گور سرد و برید.چطور دلتون اومد رو من خاک بریزید...خب دیگه رسید روزی که خدا وعده اش را داده بود.باید رفت این راه رو.اجباریه.انتخابی نیست.
کاش .کاش
خدایا منو ببخش.به کرمت.خدایا به بزرگیت قسم دینمو ادا کن.خدایا گناه های که انجام دادم و متوجه اش نبودم را به کرمت خودت ببخش.خدایا من میترسم .از زمانی که باید پیشت جواب پس بدم و هیچ جوابی نداشته باشم. خودم حالم را بهتر میدونم.خیلی اوضاعم خرابه.خراب.خدایا درستش کن.
امان از روز حسرت.امان.
الهی العفو.الهی العفو
90/5/11
11:15 ص
یارب
سلام یگانه
باز ماه رمضان آمد.شکرت که یکبار دیگر توانستم ببینم این ماه را.
شکرت که باز هم سالمم تا بتوانم روزه هایم را بگیرم.
اما یه سوال:
یگانه مگر نه اینکه ما در تمام زندگیمان مهمان توائیم؟!پس چرا فقط یکماه را مختص جدا کرده ای ؟!
نمیدانم در این ماه چه سری است که همه روزه دار میشوند.تمام قرآنهای خاک خورده در طاقچه ها ،گرد و غبار از رویشان پاک میشود و دوباره احیا میشوند!
نمیدانم چرا در این ماه شب زنده داری ها نو میشود!
نمیدانم چرا در این ماه برنامه های این جعبه جادوی رنگ و بوی خاصی به خود میگیرد!هنگام اذان دعاهای مخصوص پخش میشود!حتی بعد از اذان نیز همچنان راز و نیاز ادامه دارد!
نمیدانم چرا در این ماه هنگام اذان مغرب حس و حال همه خوب خوب است!
نمیدانم چرادر این ماه کمتر کسی دروغ میگوید! مسجدها پر از نمازگزار میشود!جلسه های قرآنی دوباره احیا میشود!
همسایه مراقب هستند مبادا همسایه اش خواب بماند و هنگام سحربیدار نشود!امر به معروف و نهی از منکر رونق پیدا میکند!
نمیدانم چرا در این ماه از خواب زدن شیرین است!
عجیب است یگانه!عجیب!
آیا ما فقط در این ماه مهمان شما هستیم!
کاش همیشه مهمانت بودیم
و در آخر یگانه: کمکم کن این ماه را آنگونه که برنامه ریزی کرده ام پیش ببرم و کمکم کن بعد از این ماه نیز این برنامه را ادامه دهم.
بنده گنهکارت:راحله
90/5/2
11:54 ع