آبان 89 - محض خدا
89/8/21
9:21 ص
89/8/18
9:41 ص
یارب
سلام یگانه
دیشب یکی ازدوستان بهم گفت نجیب.دلم گرفت به جای خوشحال شدن.آیا وقعا من نجیبم؟نجابت دارم؟
کاش میدونستم نظر هر کس در مورد نجابت چیه؟ملاک نجابت؟
من نیستم از همین دلم گرفت.وقتی بهم گفته شده ،احساس کردم زیر پام خالی شد.سقف خونه از هم شکافت .
کاش دوستم میدونست من نجابت را در کوچه پس کوچه های زندگیم جا گذاشتم.کوله بارم همه چی داره جز این مورد.
یگانه چقدر سخته اونی نیستی که دیگران فکر می کنند.
دستمو بگیر.پرم از خالی
89/8/16
8:0 ص
یارب
سلام یگانه
یه فیلم دیدم عنوانش خانه ای در باد بود.یه لحظه فکر کردم دیدم منم خونه ام را در باد ساختم.بادی ملایم که بعضی موقعها عجیب پایه های خونه را تکون میده.نمیدونم موادی که در ساختنش به کار بردم فاسد بوده یا کم؟خیلی سعی میکنم بازسازیش کنم ولی موندم چه طوری؟یگانه زیر پاهام وقتی از خونه میام بیرون احساس خالی بودن میکنم.نکنه اصلا در هوا ساختم خودم بی خبرم!راستش را بخواهی خودم نساختم دادم یکی کنتراتی؛فقط مصالحش را فرستادم.عیب کارم کجاست!مصالحش؟سازنده اش؟خودم؟!
یگانه کمکم کن سقوطم حتمی است.حتمی
89/8/9
9:44 ص
یارب
سلام یگانه عالم هستی
دیشب داشتم فکرمیکردم چرا این همه عجله میکنم،در راه رفتن،کار کردن و.......
چند روز پیش هنگام راه رفتن با آرامش راه رفتم.قدمهایم را آهسته بر میداشتم.نمیدونم شاید میترسیدم زود به مقصد برسم.گقتم یک دفعه هم شده آروم راه برم ببینم چه مزه ای میده.راستش رابخواهی کمی هم حال نداشتم.ولی اعتراف میکنم در تمام عمرم لذتی که از اون پیاده روی بردم ،نبرده بودم
چه لذتی داره آرامش
کاش همیشه این آرامش در زندگیم بود
کاش هنگام خلوت با شما هم این ارامش را داشتم.
کاش
89/8/5
8:55 ص
یارب