یارب
سلام یگانه
خدایا از این میترسم چنان مشغول زندگی و کارهای روزمره شوم که زمان ترکش هیچ در دست نداشته باشم.وقتی در محضرت قرار میگیرم بقچه ام خالی خالی باشه و اون وقت من و ندامت.من و حسرت.من و ....
یگانه دل مشغولی به زندگی را از من بگیر و فقط ذکر و عبادتت را به من ببخش.کاری کن یک لحظه از یادت غافل نشوم.باشد که با دست پر پیشت بیایم
یگانه دوست دارم زندگی کنم اما آنگونه که مد نظر توست

یگانه بر محمد صلی الله و آلش درود بفرست و خواسته هایم را برآور
آمین

یارب
سلام یگانه
از حالم نپرس که خوب نیستم.امروز از شما دلخورم.دلیلش را میدونی.به گفتن احتیاج نیست.چرا اینجوری شد؟چرا این دلخوری پیش اومد ؟اینم دلیلش را میدونم.
وقتی کاری خلاف عقیده شما انجام میدم زود چوبش را میخورم.میدونم از روی علاقه این کار را انجام میدی.دوست نداری در تربیتم خللی پیش بیاد میدونم.ولی خوب دلخورم.این دفعه وقتی اشتباهی کردم طور دیگه ای تنبیه ام کن.
خواستار همیشگیت:راحله

یارب
سلام یگانه
امروز یه درخواست از شما دارم. یه کاری انجام بده تا من وقتی سحر برای نماز پا میشم دیگه نخوابم.مخصوصا حالا که در این ماههای عزیز هستیم.
خواب را از چشمام بگیر.میدونی که خواب صبح خیلی لذت داره.این لذت رابا لذت عبادت با خودت عوض کن.
دوستتدارم

یارب

سلام یگانه.امروز هم دعای ندبه و شرمندگی در برابر مولا
این چند خط را مینویسم بلکه مولا عنایتی بفرمایید
عزیز على ان ارى الخلق و لاترى
ترجمه : (گران و سخت است بر من که خلق را ببینم و تو دیده نشوى .)
شرح : البته امام زمان دیده میشود ولى کسى او را نمى شناسد.

دیده مى باید که باش شه شناس
تا شناسد شاه را در هر لباس

از امام ششم علیه السلام روایت شده که فرمود: ((در موسم حج براى انجام مناسک حج حاضر میشود، و مردم را مى بیند ولى مردم او را نمى بینند.)) و فرمود: ((او مانند یوسف است با برادرانش که یوسف آنها را دید و شناخت ولى آنها او را مى دیدند ولى نمى شناختند تا موقعى که خود را معرفى کرد.))
و آن حضرت در بازارها رفت و آمد مى کند، و در مجالس حاضر میشود ولى کسى او را نمى شناسد. و بسا موقعى که ظاهر میشود و خود را معرفى مى کند مردم آن زمان گویند که ما بدفعات او را مشاهده کرده و نشناخته ایم .

یا رب به که باید گفت این نکته که در عالم
رخساره بکس ننمود. آن شاهد هر جائى

روایتى در مجلد 13 بحار ص 142 است که حضرت صادق علیه السلام فرمود: صاحب این امر میان مردم رفت و آمد مى کند و بر فرش آنان قدم مى گذارد ولى او را نمى شناسند تا وقتى که خداوند به او اجازه دهد که خود را معرفى کند همچنانکه به یوسف اجازه داد و برادران یوسف به او گفتند تو یوسفى ؟ گفت آرى من یوسفم .

شرمندم مولا.ببخش که چشمان گنه آلودم فرصیت دیدن شما را ازم گرفت.ببخش

یارب
سلام یگانه
میدونی یاد چی افتادم!یاد عید امسال و آتشکده
رفتیم داخل آتشکده قشنگ نگاه کردیم یه جا راهم از قلم ننداختیم.نقطه به نقطه .ولی یکی را قبلا از قلم انداخته بودیم و بی خبر
وقتی اومیدم حیاط آتشکده پایین پله ها یه آقای زردتشتی داشت به سوالات ما با اصطلاح شیعه جواب میداد.جالبش اینجا بود که اون به تمام مسائل دینش واقف بود .هر سوالی پرسیده میشد کامل جواب میداد و دلیل می آورد.شرمنده شدم که چرا من به این سن رسیدم ولی هنوز در دین مشکل دارم.هنوز باید بپرسم معنی این آیه یعنی چی؟منظور خدا از این حرف چیه؟
جالبترش اینه که اگه یه مسیحی یا زردتشتی یا.... از من از دینم سوال کنه میشم حیرون در جواب دادن.هی داد. اینجاست که شرمنده ات شدم
یگانه چقدر پیش من غریبی

  در کشور دل، ملال پیش آمده است
بین دل و دین، جدال پیش آمده است
در سیستم ارتباطی ما و خدا
چندی است که اختلال پیش آمده است

یارب
سلام یگانه.سلامی مخصوص .
میدونی یگانه.خیلی دلم میخواهد برم مسافرت.دور دنیا رابگردم. پدر و مادرم آزادم گذاشتن.بخواهم برم مخالفتی ندارند.تازه استقبال هم میکنند.چند بار اراده کردم برم مشهد وقتی گفتم قبول کردند.ولی دلم نمیاد.میدونی یگانه من خیلی مامانی و بابای ام.نمیتونم بدون اونا جای برم.وقتی قصد رفتن میکنم پیش خودم میگم:اگه برم وقتی کاری براشون پیش اومد کی انجام بده؟پشیمون میشم قید رفتن و میزنم.
میدونی یگانه رضایت پدر و مادرم برام از تمام لذتهای دنیا با ارزشتره.حاضر نیستم یه لحظه خوشی با اونها را با تمام تفریحات و لذتهای دنیایی عوض کنم.
اما همیشه هم کاری ازدست من ساخته نیست.مثل امروز.امروز روز تعطیلی.ولی پدرم رفته سرکار.برادرهام  هم دنبال تفریح خودشون.چقدر قلبم درد میگیره وقتی والدین برای بچه هاشون همه کار میکنند ولی بچه ها یه لحظه به خاطر اونها از خوشی شون دست نمی کشند.
یگانه پدر و مادر وظیفه دارند برای بچه هاشون از خوشی هاشون دست بکشند؟
کاش گاهی میذاشتیم مامان و باباها برای خودشون باشند.میدونی یگانه حالا میفهمم چرا گفتی "فرزند صالح گلی از گلهای بهشته"حق با توئه
ممنونم ازت که حس وظیفه شناسی در قبال پدر و مادرم  را به من عطاء کردی.چی بگم که لایق قدرانی از الطافت باشه

یارب
سلام یگانه
صبحهای جمعه که میشه از خواب بیدارم میکنی.میبریم مهدیه.میگی بشین با من حرف بزن.در طول ایام هفته اینقدر مشغول خودت هستی که وقت برای حرف زدن با من نداری.دیگه جمعه ها به من تعقل داره.بیا .
یگانه ممنونتم که اگه من یادت نکردم شما هوامو داری.

مرا جز با تو بودن آرزو نیست
   به غربت رو نمودن آرزو نیست
گـــدای آستانت را دمـی هم
  گــدای غـیر بـودن آرزو نیست
سـرم را جز به خـاک آستانت
  به پای غـیر سـودن آرزو نیست

یگانه یه تشکر دیگه هم بدهکارتم.جمعه ها منو به مولا نزدیک میکنی.منم میشم یکی از ندبه ای ها.

مولا جان 
« عَزیرٌ عَلَیَّ اَن اَرَی الخَلقَ وَ لا تُری »
سخت است بر من که خلق را ببینم و تو را نبینم

ندبه یعنی گریه با صوت بلنـد
ندبه یعنی درد و دل با دل پسند
ندبه یعنی مـن بـه او دل داده­ام 
 ندبه یعنی دل بـه عــادل داده­ام
ندبه یعنی غرق یا مهدی شدن
ندبه یعنی از هـوی عاری شدن

یا صاحب الزمان عج

پ.ن..اشعار از سایت موسسه مکتب  وحی

یارب

سلام یگانه.
شنبه اول رجب است.میدونی که در سالهای گذشته حتی دست و پا شکسته هم که میشد روزه ها را میگرفتم اما یگانه چرا چند سال ازاین فیض محرومم؟آیا این تنبیهی از سوی توست؟چقدر دلم برای گذشته تنگ شده.اون موقعهای که اذان می شد و افطار میکردم.چه حالی داشت.یادش بخیر.
چقدر سخته افسوس روزهای خوش گذشته را خوردن.
یگانه رهام نکن.امسال قصد دارم دوباره مثل ایام گذشته این سه ماه را بیشتر با تو باشم پس هوامو داشته باش.

چو مرا ز عشق کهنه صنما به یاد دادى

دل همچو آتشم را به هزار باد دادى

 یارب
سلام یگانه
برام مهم نبوده و نیست چقدر از مال دنیا بی نیازم گردانی.امروز بر خود لازم دیدم سپاسی بیش از قبل نثارت کنم که دو گنج گرانبها بمن دادی که تمامی ندارد
سپاس تو را به خاطر عقلی که به من دادی.
سپاس تو را به خاطر ادبی که به من دادی.
یگانه چگونه شکرت گذارت باشم که لایق این نعمات باشد.این کمترین را بپذیر
دوستت دارم ای یگانه عالم

یارب

سلام یگانه
امروز بنده ای خوبی بودم؟
یگانه ام  درکتاب لعمات الحسین علیه السلام خوندم:

وَ قَالَ علیه‌السلام: إیَّاکَ وَمَا تَعْتَذِرُ مِنْهُ؛ فَإنَّ الْمُؤْمِنَ لَا یُسِی‌?ءُ وَلَایَعْتَذِرُ، وَالْمُنَافِقُ کُلَّ یَوْمٍ یُسِی‌?ءُ وَیَعْتَذِرُ.

«و حضرت‌ فرمودند: بپرهیز از انجام‌ کاری‌ که‌ موجب‌ پوزش‌ و عذرخواهی‌ تو گردد؛ مؤمن‌ کسی‌ است‌ که‌ بدی‌ نمی‌کند و عذرخواهی‌ نیز نمی‌نماید، و امّا منافق‌ کسی‌ است‌ که‌ هر روز بدی‌ می‌کند و سپس‌ پوزش‌ می‌طلبد.»

یگانه من جزء اون دسته از بنده هات هستم که حقت را بجا نمیارم بعد پشیمون میشم میگم ببخش.
حالا که فکر میکنم میبینم اگر کسی باهم درست رفتار نکنه خیلی بهم برمیخوره.از دستش عصبانی میشم .حالا حالاها از یادم نمیره.شاید بعضی مواقع اصلا نمی بخشمش. ولی یگانه چقدر تو خوبی که هر وقت من میگم ببخش زود میگذری.چرا من ازت غافلم!چرا وقتی از خواب پامیشم تا موقعی که کارم پیشت گیر نکنه به یادت نیستم.منو ببخش.ببخش