محض خدا
94/9/11
9:35 ع
یارب.
سلام یگانه.
امروز حالم حال بدی بود.از صبح که پا شدم هر چیزی رابهونه کردم برای گریه کردن.اربعین را...امام حسین ع را..خستگی را...تنهایی را...اآینده را..گذشته را..
امروزدلم فقط گریه میخواست.منی که از اشک ریختن جلوی کسی خوشم نمیاد امروز بی مهابا از دیده شدن اشکم توسط کسی دیگه اشک ریختم.گریه کردم..حسابی..هنوز هم حالم خوش نیست..
آه یگانه ام یه نظر بهم میکنید.حالم را خوش کن
آمین
دوستت دارم..
راحله
94/3/1
3:9 ع
یارب.
سلام یگانه.
فقط وقتی نماز رابا آرامش میخوانی که دیگه از دنیا و آدماش دل بریده باشی.
وقتی که به این نقطه برسی که دیگه هیچ کس جز خدا همدمت نیست.
وقتی که از همه زخم خوردی چشممت مهربانی های خدا را میبینه.
اونوقت دیگه احتیاجی به شنیدن صدای اذن برای خواندن نماز نداری.نماز وقت و ساعت نداره.تا هواش را کردی وای میسی سرسجاده و شروع میکنی.
بسم الله الرحمن الرحیم.
سلام خدا من اومدم
من الان به این نقطه رسیدم.و چقدر دیر.
افسوس...
افسوس...
......
93/11/1
10:33 ع
92/11/19
11:44 ع
یارب
سلام یگانه ام
خیلی وقته چیزی ننوشتم.یادمه وقتی تصمیم گرفتم حرفهامو برایت بنویسم این وبلاگ را زدم تا وقتی کسی مطلبمو میخونه ...
دل مشغولیها وقتم برای برای نوشتن گرفته..
میدونی تازگیها یاد گرفتم حرفمو برایت ننویسم ،سرم را بالا میگیرم و حرفم را میگم.میشنوی؟
اگر میشنوی چرا جواب نمیدی؟اگر نمیشنوی چرا صدایم اینقدر گرفته؟
داشتم مطلب سیما بانو را میخونم دیدم نوشته بود چقدر قبلنا شروشور داشته ولی حالا نه...یه نگاه به خودم انداختم دیدم حرف دل منو زده..منم دیگه مثل قبل نیستم...شلوغ..پرهیجان...به گفته مامانم هرکی خونه نباشه مشخص نیست ولی تو که نباشی ...
چقدر عقب نشینی کردم..ساکت..مغموم..دلگیر..دیگه بود و نبودم یکی شده...چقدر بد..
چقدر بد..
کمکم کن..
دوستت دارم...راحله
92/3/22
7:55 ع
92/1/29
8:33 ع
یارب.
سلام یگانه ام.
بازهم تنهایی عذاب آور و پناهگاه آرام شما .
یگانه چقدر آسونه دل ببندی و چقدر جانفرسا دل کندن.
بازهم میان جمع بودن و تنها بودن...بازهم خندی همراه با گریه..
بازهم غم سنگین دوست داشتن..
بازهم روزهای سخت دوری..
بازهم شبها با یاد او سر به بالین گذاشتن و قطرهای اشک جاری روی گونه..
نیم نگاه:
سلام شاهچراغ..
ممنون که امسال هم طلبیدی و اومدم دیدنت..
ممنون.
ولی یادت باشه چی ازت خواستم.